سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر گاه مؤمن را ساکت دیدید، بدو نزدیک شوید که القای حکمت می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

 باسمه تعالی

اعیاد  شعبانیه:

ولادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، ابالفضل العباس(ع)و علی ابن الحسین زین العابدین(ع) مبارک

رفته بودم میدان امام خمینی مقداری خرت و پرت و آی سی، مای سی بخرم، که هنگام سوار قطار شدن منظره جالبی دیدم.

با یکی از براران کرد ایرانی (نه عراقی ) مواجه شدم که داشت با بقلیش صحبت می کرد. سنش بالا بود حدود60 – 65 سال . بقل من  وایساده بود.ماشالله   کُردها رو هم که دیدید....  سیبیل : آه.   داشت در مورد یک نوع گیاه صحبت می کرد که توی آب خالی هم رشد می کنه، (از ایناکه ساقش هی می پیچه) که حرف کشید به زمان جنگ و مبارزات همین آقا!

بعد ماهم دیدیم که بحث اومد توی حوزه تخصصی ما و ماه م وارد عمل شدیم. داشت می گفت که اون زمانا با سپاه پاسداران هم همکاری کرده بوده ( نویسنده: اطلاعات سپاه) و می رفته قاطی کردهای عراق و برای ایران اطلاعات میاورده.

منم وایساده بودم کنار اونا و گوش می دادم به حرف هاشون. همینجوری بهش گفتم : «حاجی بعثتی هم کشته بودی؟»

با یه نگاهی که انگار خیلی بهش برخورده باشه گفت: آره بله که کشتم. یه شب که رفته بودیم میون اونا مجبور شدیم برای ظاهر سازی با اونا ما هم مشروب بخوریم ولی من بلد بودم ، ماست می خوردم خنثی می شد(!) بعد اونا که مست و خراب بودن گرفتن خوابیدن که ما هم (با دوستاش) با تیغ موکت بری(!!!) مشغول شدیم. این خون گردن این بعثی ها بود که می پاشید رو سقف!!! سر همشونو بردیم . 20- 30 تا افسر عراقی!!!

می گفت : اونا بسیجی های مارو کشته بودن ما هم گفتیم همشون می کشیم ، اصلااسیرشون نمی کردیم این افسرای بعثی رو. 

می خواستم توی دلم بگم حاجی دمت گرم ،خدا این جهادت رو قبول کنه هرکسی جیگر این کارا رو نداشت.

ای  کسی که میگید : چقدر خشن! شما از دین فقط خشونتشو دارید!!  گوش بدید:

جدا جدای از بحث جهاد و رضای خدا که اصل ماجراست اگر این بعثی سر برادر شما راهم می بریدند و شما صبح که از خواب بیدار می شدی سر اون رو جای خودش جلوی پست نگهبانی می دیدی خونت به جوش نمیومد؟ تازه اینها فقط از نظر عاطفی و بحث احساسیش بود . جهاد با دشمنان باید به حداکثر جدیدت و با همان خشونت جنگی انجام پذیرد.

تو جنگ که حلوا خیرات نمی کنن.

 

یه لحظه به اون جوونایی که دور و بر ما بودن نگاه کردم : چشم هاشون داشت می زد بیرون!

بندگان خدا مونده بودن این آقایی که تاحالا داشت در مورد گل و گیاه حرف میزد...

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط العبد 87/5/16:: 8:6 عصر     |     () نظر

درباره

العبد
به یاد شهیدی که خاطراتش الگوی جاماندگان ، و یادش شعله ایست بر این فراق جانسوز... شهید ابراهیم هادی
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها